انتظارها به پایان رسید و من بالاخره اولین تتوی زندگیمو زدم! همیییشه دام میخواست تتو بزنم ولی هیچوقت حس نمیکردم زمانش رسیده باشه. تو دوران طفولیت هم خیلی دلم میخواست با یه بنده خدایی تتوی ست بزنیم که خدا رو شکر نزدیم :))) خلاصه جمعه قسمتم شد. باید بگم نخیر خانواده در جریان نبودن و نیستن چون به خودم مربوط بود.( وی چمدانش را برای روز موعود جمع میکند) راستش انقدر کوچیکه که هنوز ندیدن. منم از عمد نگفتم.

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Eric نویسندگی قــــــــــــفســـــــــــــ دل ــــــــ وبلاگ تخصصی مهندسی مکانیک Sarah اخبار سایت بلگ بیست عطر باز Matthew اردیبهشت چوبافرم، پارتیشن و مبلمان اداری